تمام راهها را بسوی جاده ی تنهایی می پویم... و در اضطراب گلبوته های جدایی ,... چشمانم را بسوی صداقت پروانه های شهر عشق , آذین می بندم .... به تو فکر می کنم که چگونه در گلزار وجودم , آشیان کردی... و بر تاروپود تنم حروف عشق را ترنم نمودی .... پس باورم کن که به وسعت دریا و به اندازه ی زیبایی چشمانت هنوز در من شمعی روشن است .... و من... در انتهای غروب , نگاهم را بسوی مشرق چشمانت دوخته ام... تا مگر بازتاب صداقتمان در دستان... "تــــــــــو" تجلی کند ....!!!
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
عشق و
آدرس
3-kalametaeshgh.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.