ع.ش.ق سه کلمه تا عشق
 
 
چهار شنبه 30 مرداد 1392برچسب:, :: 17:49 ::  نويسنده : ice_kiss

دخـترک بـا خود نجـوا کرد :

خدایـــا ...!

چقدربه ساز ایـن دنیـا برقــصم ...؟

بـه تو نگریسـتم و

در دل گـفتم :

رقصــیدن به ساز دنیــا

چـه عیــبی دارد؟

وقــتی هر کــس دنیایی

مـثل تـــو داشتـه باشد ...؟



سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:, :: 14:36 ::  نويسنده : ice_kiss

ﻫﻤﻪ ﺟـــﺎ ﻫﺴﺘﯽ
.
.
ﺩﺭ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ

ﺩﺭ ﺧﯿـــــــــﺎﻟﻢ
...
ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯾـــــــــﻢ

ﺗﻨﻬﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ

ﺑﺎﯾــــﺪ ﺑﺎﺷﯽ ﻭ ﻧﺪﺍﺭَﻣﺖ

ﮐﻨــــــﺎﺭَﻡ ﺍﺳﺖ . / . .



سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:, :: 10:47 ::  نويسنده : ice_kiss

ترانه هامو گوش بده وقتی که بارون می زنه
وقتی که اشک آدما معنی فریاد منه
ترانه هامو گوش بده وقتی دلت پر از غمه
وقتی تو سفرت شب و روز یه چیزی مثل نون کمه
با من بخون از مادری که توی درد هاش سوخته بود
از اون جوونی که واسه نون شبش کلیش رو فروخته بود
از پدری بخون که صد هیچ باخته بود به سرنوشت
از بچه ای که گشنه بود ولی مشق بابا نون داد می نوشت

این زندگی نفس کش می خواد
هر مشکلی طرفت میاد
تو رو می کشونه به سمت خودش
پاره نمی شی فقط کش میای

سر شدی یه جسم بیخودی
الکی حرص نمی خوری
مثل شلاقی که تا ده تا بخوری
بقیش رو حس نمی کنی

هر کی پرسید سلام چطوری ؟؟؟
جواب یک کلام دکوری
شکر یعنی داغونی
ممکنه از زندگی هر آن ببری

داری فرار می کنی
از اونا که تو رو زیر میزی دور زدن
با یه لبخند تلخ گفتی
اینم از این این نیز بگذرد

پدرت قطعا مرده
واسه زخمات مرهم درده
واسه اینکه جلوت سر بلند بشه
جلو أرباب سر خم کرده

مادرت که ماورای با مرام
که تنها رفیق ماجراست
تو استرس آیندته
تا یه روزی دور از جون از پا درآد

مشکل تو پوله که چشمات
به جای اشک با خون ترن
هرچند پولدار هایی رو می شناسم
که از من و تو داغون ترن

همه درگیریم
از حقیقت ها در می ریم
همه از قصه هامون فقط جوک ساختیم
مست کردیم و خندیدیم

خوب زندگی هم خوبه هم خشن
درد هر کی قدر جنبشه
فقط امیدوارم که تک به تک
اینا رو هم جمع نشه

چون که وقتی موقعی رسید
که سرسخت و عقده ای بشی
خشم توی شریانته
اون زمان وقت فریادته

اینقدر فریاد می زنم تا گوش دنیا کر بشه
اینقدر می گم که شاید چشم خدا هم تر بشه
اینقدر می گم که صدام برسه به کل زمین
دعا کنیم بارون بیاد دعا کنیم آمّین

صابخونه یه برگه از کیف
در اورد گفت ما رو خسته کردین
بزنین به چاک
نذارین برگردم من با حکم جلب قطعی

گفتیم حاجی مکه رفتی
مرگ هر کی که دوست داری
شب عیدی نذار حیرون و در به در شیم
گفت دست من نیست

مادر زار می زد
أساس خونه رو بار می زد
صابخونه ای که با حکم تخلیه
هی خودش رو باد می زد

پدر خسته بود از این شانس
سرشکسته و پریشان
هر از گاهی بهم چشمک می زد
که بهم بگه نترس من اینجام

نه درس و مشقی
نه ضرب و تقسیم
نه جمع و تفرق
نه زنگ تفریح
بن بست یه مغز تعطیل
تو فکر ترک تحصیل

آدم همین وقت هاست که می تونه همه رو بشناسه
بشمار سه رفت اون که همش می گفتی
جاش روی تخم چشماته

رفاقت ها بوی خیانت می دن
نه نگو توی قیافت دیدم
یکی راست حسینی بهم بگه
که معنی رفیق رو کیا فهمیدن

ای کاش که بتونم دلیل
نامردی ها رو بدونم همین
تا دو نفر رو با هم آشنا کردیم
تیم شدن که بد منو بکوبن زمین

قلبت رو عشقت رو حست رو وقتت رو هزینه کن
که آخرم بره با یکی دیگه تنهایی بشه نصیبمون ؟
زندگیت یه جزیره بود
قدم زدم در مسیر تو
که با لبخند بهم بگی همه اینا وظیفه بود؟؟؟
یزیدتو

اینقدر فریاد می زنم تا گوش دنیا کر بشه
اینقدر می گم که شاید چشم خدا هم تر بشه
اینقدر می گم که صدام برسه به کل زمین
دعا کنیم بارون بیاد دعا کنیم آمّین



سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:, :: 10:41 ::  نويسنده : ice_kiss

تورا نگاه مي‌كنم كه خفته‌اي كنار من 
پس از تمام اضطراب ، عذاب و انتظار من 

تورا نگاه مي‌كنم كه ديدني ترين تويي 
و از تو حرف مي‌زنم كه گفتني ترين تويي 

من از تو حرف مي‌زنم شب عاشقانه مي‌شود 
تو را ادامه مي‌دهم ، همين ترانه ميشود 

كاش به شهر خوب تو مرا هميشه راه بود 
راه به تو رسيدنم ، همين پل نگاه بود 

مرا ببر به خواب خود كه خسته‌ام از همه كس 
كه خواب و بيداري من هر دو شكنجه بود و بس 

من از تو حرف ميزنم شب عاشقانه ميشود 
تو را ادامه ميدهم ، همين ترانه مي‌شود 

تو را نگاه مي‌كنم كه خفته‌اي كنار من 
پس از تمام اضطراب ، عذاب و انتظار من 

تو را نگاه مي‌كنم كه ديدني ترين تويي 
و از تو حرف مي‌زنم كه گفتني ترين تــــــــويي ...



سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:, :: 10:21 ::  نويسنده : ice_kiss

یادت هست…؟!
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود…؟!
و من سکوت کردم…
دیدی …! جاده جایی نرفت…!
آن که رفت ، تو بودی
راهی نمیبینم ، آینده پنهان است اما مهم نیست
همین کافیست که تو راه را میبینی و من تو را . . .



سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:, :: 10:20 ::  نويسنده : ice_kiss

دلواپسیــــــــــ منــــــــــ از نیامدنتــــــــــــ نیستــــــــــــ!

میـــــ ترسمــــــــــــ

در پســـ اینــــ دلـــ دلـــ زدنـــ ها

بیاییــــ و دلخواهــــ تو

نباشمـــــ !



سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:, :: 10:18 ::  نويسنده : ice_kiss

مثـل قالی نیمــ ه تمـام ، 


بــ ه دارم ڪشیده‌ ای ..


یا ببافـم ، 


یا بشڪافم ! 


اوّل و آخـر بـــ ه پای تــ و می‌افتـم ...



سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:, :: 10:16 ::  نويسنده : ice_kiss

ایــــــטּ روزها... 
هـــَــــر نفــَـس בرב اســـت ڪہ میڪشـَــم 
בر نبــــــــودَنت... 
اے ڪــاش یـــا بـــــــــــوבے 
یـــــا اَصـــلا نبوבے!!! 
ایـــــטּ ڪہ هَســـتے و ڪِنــــارَم نیســــتے ... 
בیـــــــــوانہ اَم میڪنـــــَـــــد 
بفــــَــهم



سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:, :: 10:14 ::  نويسنده : ice_kiss

می خواهم بدون اسارت دوستت بدارم،

با آزادی كنارت باشم،

بدون اصرار تو را بخواهم،

با احساس گناه تركت نكنم،

با سرزنش از تو انتقاد نكنم و با تحقیر به تو كمك نكنم،

و اگر تو نیز با من چنین باشی،

یكدیگر را غنی خواهیم كرد.



سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:, :: 10:13 ::  نويسنده : ice_kiss

گاهی میتوان تمام زندگی را در اغوش گرفت
اگر
تمام زندگیت یک نفر باشد



درباره وبلاگ


دوست گلم به وبلاگ خودت خوش اومدی
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق و آدرس 3-kalametaeshgh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 227
بازدید دیروز : 438
بازدید هفته : 1590
بازدید ماه : 8601
بازدید کل : 58511
تعداد مطالب : 1812
تعداد نظرات : 208
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->