ع.ش.ق سه کلمه تا عشق
 
 
جمعه 12 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 1:39 ::  نويسنده : ice_kiss

 

ﻧﺎﺩﺭ : ﺍﯾﺸﻮﻥ ﯾﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﺍ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﭼﺮﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﭘﺎﺷﯿﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺧﺎﺭﺝ؟
ﺳﯿﻤﯿﻦ : ﺗﻮ ﯾﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﯿﺎﺭ ﭼﺮﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻤﻮﻧﯿﻢ؟
ﻧﺎﺩﺭ : ﻣﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﯿﺎﺭﻡ.
ﺳﯿﻤﯿﻦ : ﯾﮑﯿﺸﻮ ﺑﮕﻮ.
ﻧﺎﺩﺭ : ﯾﮑﯿﺶ ﭘﺪﺭﻡ ، ﻣﻦ ﭘﺪﺭﻣﻮ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﻭﻝ ﮐﻨﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﺑﮕﻢ؛
ﺳﯿﻤﯿﻦ : ﻭﻟﯽ ﺯﻧﺘﻮ… ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﻭﻝ ﮐﻨﯽ!
ﻧﺎﺩﺭ : ﻣﻦ ﮐﯽ ﺗﻮﺭﻭ ﻭﻝ ﮐﺮﺩﻡ ؟
ﺗﻮ ﻣﻨﻮ ﮐﺸﻮﻧﺪﯼ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ، ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺩﺍﺩﺧﻮﺍﺳﺖ ﻃﻼﻕ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﯼ!
ﺳﯿﻤﯿﻦ : ﺍﻭﻥ نمــــــی فهمه ﮐﻪ ﺗﻮ ﭘﺴــــــﺮﺷــــــﯽ؟
ﻧﺎﺩﺭ : ﻣـــــــــﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﻢ ﺍﻭﻥ ﭘـــــــــﺪﺭﻣـــــــــﻪ . . .


 



پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 3:23 ::  نويسنده : ice_kiss

 

هرچی ازش می پرسیدی در جوابت می گفت : آره .

مثلاً می گفتی : منو می شناسی؟ می گفت : آره .

می گفتی : اینجا خوبه برات ، راحتی ؟ می گفت : آره .

می گفتی : خوشحالی که اینجایی ؟ می گفت : آره .

می گفتی : می خوای بریم بیرون یه دوری بزنیم ، دلت واشه .

اونوقت ، جیغ میکشه و داد و فریاد می کنه که نه! نه! نه!

بعداً دلیلش رو پرستار آسایشگاه بهت می گه که :

« آخه ، با همین بهونه آوردنش ، سرای سالمندان »

این سوال رو نباید می پرسیدی...


 



پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 3:5 ::  نويسنده : ice_kiss

 

این روزها


باید مثل کلاغ باشی!

باید عادت کنی بدون اینکه دوستت داشته باشند

زندگی کنی!


 



پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 3:4 ::  نويسنده : ice_kiss

باور کن من هرگز لایق

” دوستت دارم ” های تو نبودم ؛

ملتمسانه از تو می خواهم ؛

دوستت دارم هایت را به کسی بگویی که لایق

دروغهایت باشد !



پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 3:2 ::  نويسنده : ice_kiss

 

به خیال خودت زیرابی زدی و رفتی
اما حواست نبود دقیقا منتظر همین حرکتت بودم !
کیش مات


 



پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 2:53 ::  نويسنده : ice_kiss

 

پسر: ضعیفه!
دلمون برات تنگ شده بود اومدیم زیارتت کنیم!

دختر: توباز گفتی ضعیفه؟
پسر: خب… منزل بگم چطوره؟...
دختر: وااااای… از دست تو!
پسر: باشه… باشه ببخشید ویکتوریا خوبه؟
دختر:اه…اصلاباهات قهرم.
پسر: باشه بابا… توعزیز منی، خوب شد؟… آشتی ؟
دختر:آشتی… راستی گفتی دلت چی شده بود؟
پسر: دلم! آها یه کم می پیچه…! ازدیشب تاحالا.
دختر: … واقعا که!
پسر: خب چیه؟ نمیگم مریضم اصلا… خوبه
دختر: لوووس!
پسر: ای بابا… ضعیفه! این نوبه اگه قهرکنی دیگه نازکش نداری ها!
دختر: بازم گفت این کلمه رو…!
پسر: خب تقصرخودته! میدونی که من اونایی رو که دوست دارم اذیت میکنم…
هی نقطه ضعف میدی دست من!
دختر: من ازدست توچی کارکنم؟
پسر: شکرخدا…! دلم هم پیچ میخوره چون تو تب وتاب ملاقات توبودم…
لیلی قرن بیست ویکم من!

دختر:
چه دل قشنگی داری تو!
چقدر به سادگی دلت حسودیم میشه!
پسر: صفای وجودت خانوم!

دختر:
می دونی! دلم… برای پیاده روی هامون…
برای سرک کشیدن تومغازه های کتاب فروشی ورق زدن کتابها…
برای بوی کاغذ نو…
برای شونه به شونه ات را رفتن و دیدن نگاه حسرت بار بقیه…
آخه هیچ زنی که مردی مثل مرد من نداره

پسر: می دونم… می دونم… دل منم تنگه…
برای دیدن آسمون چشمای تو… برایبستنی شاتوتی هایی که باهم میخوردیم…
برای خونه ای که توی خیال ساخته بودیم ومن مردش بودم….

!دختر: یادته همیشه میگفتی به من میگفتی“خاتون”

پسر: آره… آخه تو منو یاد دخترهای ابرو کمون قجری می انداختی!

دختر:ولی من که بور بودم!
پسر: باشه… فرقی نمی کنه!

دختر: آخ چه روزهایی بودن…
چقدردلم هوای دستای مردونه ات رو کرده…
وقتی توی دستام گره می خوردن مجنون من…

پسر: …

دختر: چت شد چرا چیزی نمیگی

پسر: …

دختر: نگاه کن ببینم! منو نگاه کن…

پسر: …

دختر: الهی من بمیرم… چشات چرا نمناکه… فدای توبشم…

پسر: خدا… نه… (گریه)

دختر: چراگریه میکنی؟

پسر: چرا نکنم… ها؟

دختر: گریه نکن … من دوست ندارم مرد گریه کنه…

جلو این همه آدم… بخند

دیگه… بخند… زودباش…

پسر: وقتی دستاتو کم دارم چطوری بخندم؟
کی اشکامو کنار بزنه که گریه نکنم…

دختر: بخند… و گرنه منم گریه میکنماا

پسر: باشه باشه… تسلیم… گریه نمی کنم… ولی نمی تونم بخندم

دختر: آفرین! حالا بگو برام کادو چی خریدی؟

پسر: توکه میدونی من از این لوس بازی ها خوشم نمیاد… ولی برات یه کادو خوب آوردم

دختر: چی…؟ زودباش بگو آب از لب و لوچه ام آویزون شد …

پسر: …

دختر: دوباره ساکت شدی؟

پسر: برات کادو… (هق هق گریه)… برات یه دسته گل گلایل!…
یه شیشه گلاب… ویه بغض طولانی آوردم…!
تک عروس گورستان!
پنج شنبه ها دیگه بدون تو خیابونها صفایی نداره…
!اینجاکناره خانه ی ابدیت مینشینم و فاتحه میخونم…نه…اشک و فاتحهه…
اشک و فاتحه و دلتنگیامان…
خاتون من! توخیلی وقته که…آرام بخواب , کوچ کرده ی من…
دیگر نگران قرصهای نخورده ام…
لباس اتو نکشیده ام….
و صورت پف کرده از بی خوابیم نباش…!
نگران خیره شدن مردم به اشک های منهم نباش..۰!
بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم…
اما… تـو آرام بخواب…


 



شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 11:15 ::  نويسنده : ice_kiss

 

_ خط فقر دقیقا همین جاست _

فاصله ای هم با ما ندارد. درست زیر پای ماست.

خط فقر، خطی فرضی است ما بین بتن یک پل

زیر آن خوابیدن و از آن عبور کردن

جمعی ناگهان از بالای آن میروند و

جمعی زیر آن از چشم ها پنهان می مانند

و شاید اصلا به حساب هم نیایند


 



شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 11:11 ::  نويسنده : ice_kiss

 

♥ باید خیانت کنی تا دیوونه ات باشن ...! ♥
♥ باید دروغ بگی تا همیشه تو فکرت باشن ...! ♥
♥ باید هی رنگ عوض کنی تا دوستت داشته باشن ...! ♥
♥ اگه ساده ای ...! ♥
♥ اگه با وفایی ...! ♥
♥ اگه یک رنگی ...! ♥
♥ همیشه تنهایی ...! ♥


 



شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 11:8 ::  نويسنده : ice_kiss

 

فروغی چه زیبا میگفت : اگر یاد کسی هستیم این هنـر اوست ، نه هنـر ما ...!
چقـدر زیبـاست کسـی را دوسـ♥ــت بـداریـم
نـه برای نیــاز ...
نـه از روی اجبــار ...
و نـه از روی تنهایـی ...
فقـط بـرای اینـکه ارزشـش را دارد ♥


 

 

 

 



شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 11:7 ::  نويسنده : ice_kiss

 


 



درباره وبلاگ


دوست گلم به وبلاگ خودت خوش اومدی
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق و آدرس 3-kalametaeshgh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 415
بازدید دیروز : 543
بازدید هفته : 2971
بازدید ماه : 9982
بازدید کل : 59892
تعداد مطالب : 1812
تعداد نظرات : 208
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->